جالب است اين جوابي كه خسنآقا به درخشان داده است، خيلي راحت ميتوان فهميد كه ديدش نسبت به ساير وبلاگنويسها چگونه است. “يك سري گاو” البته از ديد خسنآقا.
حتي الاغهايي هم مثل تو بين ما جادارد، اگر خواستي بيا يك توبره جو هم جلو تو خواهيم ريختنظر جالبي است، انگار خسن آقا از سر لطف به ساير وبلاگ نويسهاي مفلوك آمده و انجمني برايشان درست كرده و بعد هم از سر دلسوزي مقداري جو و از اين جور چيزها ريخته جلويشان تا از گشنگي نميرند.
باور كن اگر فردا نميخواستم بروم سركار يك بليط دوسره ميخريدم ميآمد توي اون كاناداي فكسني ات و ميشاشيدم روي مغز سرات... باور كن اگر ثمر بخش باشد من حاضرم مخارج يك بليط هواپيما و مخارج اقامت چندماه تو الاغ را بپردازم تا شايد يك كمي ياد بگيري كه اروپا آنچنان خطرناك نيست كه به تو بچه ملا مكتبي توي مكتب خانه ياد دادهاند
ما براي آزادي مبارزه ميكنيماين هم جالب است، دفاع از آزادي آن هم با اين كلمات، نميدانم مگر اينكه يك نفر زادهي چه كسي است، جالا چه ملا چه ملحد فرقي دارد يا آزادي كسي را مختل ميكند كه اين چنين از درخشان نوشته. من فكر ميكردم آدمها به اندازهي خودشان اهميت دارند نه والدينشان. خدا را شكر كه فهميدم دفاع از آزادي فقط كار كساني است كه در اروپا زندگي ميكنند و فهميدم اگر كسي ملازاده باشد يا اعتقاداتش با بقيه فرق كند نميتواند از آزادي دفاع كند.
من همين جا خدا را شكر ميكنم كه نه ملا زاده هستم، نه در كانادا زندگي ميكنم؛ و ناراحت هستم از اينكه چرا قبلن عضو انجمن وبلاگنويسها نشدم تا كمي هم از آن جوهاي درون توبره گير من بيايد.
[@] نوشته شده توسط كاف.ميم
|