اگر مصدق نبود، ایران آزاد هم معنی نمیداد، کسی که به همهی ایرانیها یادآوری کرد که میشود به خاطر آزادگی، در مقابل هر کسی ایستاد، حتی بزرگترین قدرتهای دنیا، این که ما آنقدر قدرت داریم که هر کسی را شکست بدهیم.
[@] نوشته شده توسط كاف.ميم دنبالك | نقد يا نظر
دیشب را تا ساعت یک شرکت بودیم، آخر شب که میخواستم برگردم خانه، به نظرم آمد که دارم از وسط یک میدان جنگ میگذرم. شیشههای شکسته وسط خیابان به همراه یک عالمه سنگ و سیمان و آهن که از در و دیوار کنده شده بودند. آدمهای کنار خیابان هم که دسته دسته جمع شده بودند و برای هم ترقه پرتاب میکردند. در این فاصله-ی یک ساعتهی شرکت تا خانه- دنبال آتشی میگشتم تا از رویش بپرم و زردیام را بدهم تا به جایش سرخی بگیرم اما یک تکه آتش هم نبود. همه انگار جمع شده بودند که خودشان را به هم نشان دهند و البته دیگران را هم دید بزنند و سروصدا بکنند. هیچ کدامشان هم نمیدانستند واقعن چهارشنبه سوری برای چیست؟!
[@] نوشته شده توسط كاف.ميم دنبالك | نقد يا نظر